حُسنِ احسانِ حَسَن دیدم و مدهوش شدم
پس از آن، بادهٔحُسنایحَسَننوش شدم
بادهها آمده از کوثرِ حق، بیواسط
اینچنین در نظرِ خویش فراموش شدم
حُسنِ احسانِ حَسَن دیدم و مدهوش شدم
پس از آن، بادهٔحُسنایحَسَننوش شدم
بادهها آمده از کوثرِ حق، بیواسط
اینچنین در نظرِ خویش فراموش شدم
در ماه خدا آن بُتِ عیّار بیاید
کامَت همه در بَطنِ مَهِ یار برآید
آری، رمضان است همان ماهِ رهایی
هر غصّه و اِدبار در این ماه سر آید
مولانا از زبان همهٔ اجزای عالم هستی، از جمله آن چیزهایی که ما جمادات و موجودات بیجان میخوانیم، میسُراید: ما سمیعیم و بصیریم و خوشیم/ با شما نامحرمان ما خامُشیم. جهنم نیز یکی از این موجودات است.
خداوندی که بر خودش رحمت را واجب کرده و در فراسوی زمان حضور دارد، گویی همهٔ تاریخ منتظر یک لحظه بوده: لحظهٔ مقدس بعثت رسولالله، خاتم رسولان.
این جهان پُر از تابلوهای راهنماست! پر از نشانه! خداوند ما را، بدون نشانههای هدایتکننده، در مسیر زندگی به حال خودمان رها نکرده است.