يس
یاسین.۱
بادهٔ قرآنی ۱۶: یس (یاسین) خبر از یاس میدهد. عطر خوش یاس از همین نخستین آیه، در سورهای که قلب قرآن است، استشمام میشود. در یاسین، در این سورهٔ آسمانی و اسراری، باید یاس را جُست. و جوینده، تردید نباید کند که یابنده خواهد بود به لطف و عنایت الهی.
کسی که عطر خوشِ یاس مستش کرده باشد، کو به کو و خانه به خانه و در به در، در پیِ یاسمن خواهد گشت. در پی عطر گُلی که چون شبِ گیسوانِ یارِ آسمانی است.
گفتم که بوی زُلفت گمراهِ عالمم کرد
گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید…۲
و یاس و یاسمن و یاسین، اگر خوب گوش کنیم، خبر از پایان شب و رسیدن وقت سحر میدهند. در سحرگاه است که بیدارانِ شبزندهدار، وعدهٔ صبحِ صادق را چون ندایی آسمانی در قلب خویش دریافت میکنند. ندایی که از لا میگوید.
و لا، که در خوانشِ مستقیم معنای هیچ میدهد، چون برعکسش کنیم اِل میشود و نام خدا. و لا همان است که سالکِ مسیرِ دیدارِ دوست را از عالم کثرتها و دوگانگیها به عالم وحدت و یگانگی میبرد.
و کسی که از دلِ یاسین به اِل رسیده باشد، سلام خداوند را دریافت خواهد کرد: سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ۳.
یس سورهٔ گل یاسی است که از شدتِ پیدایی، پنهان است. عالیترین و کاملترین مظهر این پیدای پنهان، فاطمه (س) است: او چون شب قدر، که پنهان در میان شبهاست، در همان مقام شبانه (لیلة) که نور را در بطن خویش دارد، پنهان در میان نورهاست: در زیارت شریف آلیاسین، آنجا که زائر به یگانگی خدا شهادت میدهد و سپس به رسالت پیامبر (ص) و ولایت دوازده امام (ع)، نامی از فاطمه (س) نیست. اما کیست که نداند او (س) حلقهٔ وصل طاهرین است؟
و مزار او (س) نیز نامشخص است و گویی همهٔ زمین زیارتگاه اوست برای کسی که زائر بیتابِ اوست. مقامِ مادریِ زمین از اوست و زمینِ وجودِ انسان به خاطر اوست که گردِ نور، دورِ خورشیدِ عالمتاب، میگردد.
از این یاسِ آسمانی، حسین (ع) زاده شده و یاسین در خوانشی دیگر، یاحسین است که سربُریده (یاحـ/سین) در محضر الهی حاضر شده است. پس برای ورود به سورهٔ یس که قلب قرآن است و راهِ باطنی به حقیقتِ این کتاب آسمانی، باید سَر داد.
اما چگونه میتوان سر را در برابر یار آسمانی قربانی کرد و تقدیم او نمود؟ مسیرِ این راه، با نشانهها مشخص شده است. آن که میخواهد سر بدهد و به سورهٔ یاسین راه پیدا کند و سپس در سورهٔ بعدی (صافّات) به مقام صافی و پاکی و خلوص برسد و جزو مُخلَصین شود و در زمرهٔ اِلیاسین قرار بگیرد و خطابِ سلام را از خداوند دریافت کند (سلامی که واژه نیست، کلامی است که چون گفته شود، دارالسّلام۴ خلق میشود)، باید تمام وجودش چشم و گوش شود و یاس را دنبال کند و با شامهٔ جان عطر یاسمن را بجوید و قدم به قدم در پی آن برود.
چنین سالکِ صادقی از شب تاریک ذهن عبور خواهد کرد و در وقت سحر با روح خویش دیدار میکند و چون دو، یک شود و فرد، زوج گردد و ازدواج آسمانی رخ دهد۵، خورشید طلوع خواهد کرد؛ همه به هدایت و اذن الهی انشاءالله. اللّٰهُمَّ ارْزُقْنا.
▫️علیاکبر قزوینی
- یس: ۱ ↩︎
- حافظ، دیوان. ↩︎
- صافّات: ۱۳۰ ↩︎
- این ترکیب که معنا یا توصیفی برای بهشت و یکی از نامهای آن ساحتِ آخرتی است، در دو آیهٔ قرآن آمده است. لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَهُوَ وَلِيُّهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ/ براى آنان نزد پروردگارشان سراى سلام است و به [پاداش] آنچه انجام میدادند، او مولایشان خواهد بود. (انعام: ۱۲۷) وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلَامِ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ/ و خداوند [شما را] به سراى سلام فرا میخواند و هر كه را بخواهد به راه راست هدايت میکند. (یونس: ۲۵) ↩︎
- كَذَلِكَ وَزَوَّجْنَاهُمْ بِحُورٍ عِينٍ/ اینگونه آنان را به ازدواج «حور عین» درمیآوریم. (دخان: ۵۴) ↩︎