إِنَّمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا وَتَخْلُقُونَ إِفْكًا إِنَّ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقًا فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَاعْبُدُوهُ وَاشْكُرُوا لَهُ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
شما فقط بُتهايى را به جاى خداوند میپرستید و بُهتانى برساختهايد. بیگمان كسانى كه به جاى خداوند میپرستيد اختيار روزى شما را ندارند! پس روزى را نزد خداوند بجوييد و او را بپرستيد و او را سپاس بگزاريد، كه به سوى او بازگردانده میشويد.۱
بادهٔ قرآنی ۱۵: در این آیه، ابراهیم (ع) قومش را مورد خطاب قرار میدهد. قومی که خدای حقیقی را، که همهچیز در ید قدرت و تحت حکومت اوست، رها کرده و وانهادهاند و به جای او، به پرستش بُتهایی رو آوردهاند که خودشان با دستان یا ذهن خویش خلق کردهاند.
واقعاً شگفت است: آدمی به جای پرستش خداوندی که او و همهچیز را خلق کرده، خدایی را میپرستد که خودش خلق کرده است! آیا حماقت و اسارتی از این عجیبتر هم داریم؟
ممکن است در زمانهٔ حاضر و در جوامع مدرن، کمتر کسی را بتوان یافت که بُتی از جنس چوب یا سنگ را گوشهٔ خانهاش بگذارد و آن را خدا بداند و برای آن بت، قدرتهایی ماورایی قائل باشد. اما هزار و یک چیزِ دیگر همچنان به جای آن مجسمههای سنگی هستند که افراد، از آنها توقع دارند کارشان را راه بیندازند، مسائلشان را حل کنند و خواستههایشان را برآورند.
کلمهٔ کلیدی که در آیه آمده و توجه به آن نشان میدهد که آدمی در حال پرستشِ خداست یا غیر خدا، رزق است. ابراهیم (ع) میگوید آن خدایانِ دروغین و برساخته، مالکِ رزق شما نیستند و برای همین امکانِ رساندن روزی به شما یا جلوگیری از رسیدنِ روزیِ شما را ندارند.
وه که این کلام چقدر دلگرمکننده است! ذهنِ آدمی همواره نگرانِ روزی است. همواره دغدغه دارد که آیا نیازهایش برآورده خواهد شد یا نه. و چون راهی برای فرونشاندنِ این دلشوره ندارد، دائماً به این در و آن در میزند و به هر کس و ناکس رو میاندازد تا مگر لقمهای به او بدهند: لقمهٔ نان، لقمهٔ دانش، لقمهٔ اعتبار، لقمهٔ قدرت، لقمهٔ شهرت، لقمهٔ شهوت، لقمهٔ ارتباط با افراد مهمی که فکر میکند در زندگی و سرنوشت او نقش دارند… و نظایر اینها. اما وقتی آدمی از زبان پیامبر الهی بشنود که اینان عهدهدار هیچ رزقی نیستند و باید به سرچشمه رفت و نزدِ مالکِ همهچیز الرزق را جُست، گویی بر آتشِ اضطرابهای درونیاش آبی از جنسِ نور و آگاهی ریخته شده است.
اما الرزق چیست؟ این رزق، روزیای است که با الفلامِ معرفه بیان شده است. یعنی رزقی است معروف و مشهور که برای همه شناخته شده است. این رزق، چیزی جز جریانِ زندهٔ حیات نیست. همان جریان عجیبی که هر آن در هستی جاری است و هر چه حیات دارد یا زنده است، در اتصال به این جریان است که امکان حیات و زندگی دارد.
در این جریان الهی، همهچیز هر آن مهیّاست! «ال» در ابتدای «الرزق»، به بیانِ دیگر، نشاندهندهٔ جریانِ الهی است. و حیات چیزی جز جریان الهی نیست. و این جریان، که در جریان است و لحظهای و آنی راکد و ایستا نمیشود، یک جریان است نه دو یا چند جریان! یک جریانِ واحد و یگانه است که مُدام در مظاهر مختلف، متجلّی میشود.
این جریان را نباید با انرژی یا هر چیزی از جنس عالمِ ماده اشتباه گرفت. انرژیِ موجود در جهان هم، که طبق معادلهٔ مشهورِ اینشتین۲ روی دیگرِ ماده است (و ماده و انرژی قابلِ تبدیل به هم)، یک مظهر یا تجلی از آن جریانِ حیاتبخشِ الهی است. هر که در این جریان است، از رزق بهرهمند است؛ و چون این جریان ــ در عین اینکه خدا نیست ــ از خدا جُدا نیست، آن که در جریان است در حقیقت نزد خداست و روزیاش را نزد او دریافت میکند.
در واقع، جستنِ ال-رزق در نزد خداوند، یعنی که از ذهن بیرون بیاییم، زمانهای موهومیِ گذشته و آینده را رها کنیم و در ال-آن، ببینیم که نزد خداییم و آنچه میجوییم، همینجا و هماکنون برای ما مهیاست!
این جستوجو، در واقع پایان همهٔ جستوجوهاست. پایان سیر الیالله است و آغازِ عبادت و شکرگزاریِ حقیقی. آن که هنوز به این مرحله نرسیده، در حالِ بازگشت (رجوع) به خداوند است؛ که همه نهایتاً به او باز خواهند گشت. اما مهم، مسیر این رجوع است. برخی همینجا با جدی گرفتن پیامهای خداوند که صریحاً در کتابهای آسمانی ــ و بالاتر از همه در قرآن کریم ــ آمده، این بازگشت را به انجام میرسانند و روزی خوردن نزد خداوند را آغاز میکنند و در ساحتِ آخرت به بهشت واصل میشوند؛ و برخی همچنان باید بروند و بروند و به خودشان سختی بدهند تا این سیر، نهایتاً کامل شود.
آن که در جریانِ زنده و تپندهٔ حیات قرار دارد، تلاشش نیز هماهنگ با جریان هستی است و کوششی است خودانگیخته و شهودی. این تلاش، نامش زحمت و عرق ریختن نیست. رقصی است هماهنگ با آهنگِ هستی.۳ ما که هنوز در زندان ذهن اسیریم، درکی از این کیفیتِ بهشتی نداریم. اما آیاتِ الهی به ما نوید میدهد که به ندای ناامیدانهٔ ذهنْ دل ندهیم و با عُروج به لحظهٔ حال، ما نیز آن به آن از خوانِ گستردهٔ الهی بهرهمند باشیم و دیگر آنی دغدغهٔ روزی خود را از هیچ جنبهای نداشته باشیم.
▫️علیاکبر قزوینی
- عنکبوت: ۱۷ ↩︎
- E = mc۲ ↩︎
- إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فَاكِهُونَ/ بهیقین بهشتیان هماکنون به کارهایی شادیآور مشغولند! (یس: ۵۵) ↩︎