ماه رمضان آمده با کرّ فراوان
تا محو کند فرّ دروغینِ حریفان
آری، رمضان است همان نصرِ پُر از فرّ۱
آن «فتح مبین» است که آید ز پسِ آن۲
آن لیلِ پُر از قدر نهان گشته در این ماه
قدرش چه عیان است در آن سورهٔ قرآن
هر کس که بداند که چه قدری است در این ماه
در لحظه شود واله و دیوانه و حیران
حیرتزده از بَرْکَتِ این ماهِ پُر از نور
باشد که ز حیرت دهد او چاکْ گریبان
واندر پی آن باز شود حیرتش افزون
آنسان که گذارد سرِ خود را به بیابان
یا رب برسان فهم و رسانْمان تو به آن درک
تا در سحر آباد کنیم این دل ویران
ویرانهٔ دل را تو بخر بارخدایا!
آباد کُنَش تا که شود جنّت و بُستان
یا رب بِسِتان جانْ تو ز نفْسِ کژِ بدخو
تا باز شویم از نفَسَت زنده و حَیّان۳
از خواب رهامان کن و هُشیاریِ دل ده
خواهیم خدایا ز تو آن سینهٔ یَقْظان
آن سینهٔ بیدار که دیدار بخواهد
نَعلِین ز پا کنده۴ و آمادهٔ قربان
قربانی ما چیست؟ همین نفْسِ پُر از آز
چون کُشته شود، نور زند باز ز فاران۵
نوری که گرفته است تلألؤ ز محمّد
آن نورِ الهی است همان پرتوِ ایمان
بینور کجا راه توان یافت در این راه؟۶
«المؤمنُ یَنْظُر» به فروغِ رُخِ یزدان۷
نوری که بوَد فوق همه نور۸، خدایا!
آن نورِ هدایت همه اوقات بباران
آن بارشِ نورانیِ پُرشوکت و پُرقدر
تا اینکه تماماً شود ابلیسْ گریزان
تا تصفیه گردد دل و مرآتِ تو گردد
شاید به شفاعت، که کند شاهِ شهیدان
آن کس که کُند واسطه، احسانِ حسینی
آیا بوَد او را که بَرَد عُمر به حِرمان؟
یا رب همه مسکین و یتیمایم و اسیریم۹
ما را تو غنی کن بهحقِ سورهٔ انسان
آن جنّت و فردوس که توصیف نمودی
ما را ز رهِ لطف بده، شاه کریمان!
دلها همه تنگ است از آن دوری و غیبت
یا رب چه شود گر برسد مَهدیِ دوران؟
ماییم اسیران تن و این قفسِ نفْس
با اینهمه دیوانهٔ آن چاهِ زَنَخْدان
اندر بُنِ چاهیم ولی واله و شیدا
باشد که همین عشق به فریاد رسد، هان!۱۰
معشوق تویی، عشق تویی، ایزدِ منّان
آن را که تویی یار، کجا هست هراسان؟
نومید همان است که او یار ندارد
محزون نبوَد عاشق تو، یا که پریشان۱۱
ما را تو رها کن که دگر تاب نداریم
بهر تو رها کردنِ ما هست چه آسان۱۲
وصلِ تو در این ماه و همه روز بخواهیم
ما را به وِصالت برسان، نورِ دل و جان!
▫️علیاکبر قزوینی
سحرگاه بیست و هفتم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۶
هشتم فروردین ۱۴۰۴
تهران
- اشاره به آیاتی از قرآن کریم به این مضمون؛ از جمله آیهٔ ۳ سورهٔ فتح: وَيَنْصُرَكَ اللَّهُ نَصْرًا عَزِيزًا/ و تو را به نصرتى شکوهمند يارى نمايد. * آیهٔ ۱۳ سورهٔ صف: وَأُخْرَى تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ/ و [رحمتى] ديگر كه آن را دوست داريد، يارى و پيروزىِ نزديكى از جانب خداست؛ و مؤمنان را [بدان] بشارت ده! * و آیهٔ نخست سورهٔ نصر: إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ/ چون يارى خدا و پيروزى فرا رسد. ↩︎
- اشاره به آیهٔ یکم سورهٔ فتح: إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا/ بهیقین فتح کردیم مر تو را، چه فتحِ درخشانی! ↩︎
- معنی واژههایی را که ممکن است در فارسیِ روزمرّه چندان استفاده نشوند، در اینجا میتوانید ببینید. ↩︎
- اشاره به آیهٔ ۱۲ سورهٔ طه: …فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ…/ پایپوشهای خویش از پا بکَن! ↩︎
- مدخل کوه فاران را در اینجا ببینید. ↩︎
- اشاره به آیهٔ ۶۶ سورهٔ یس: وَلَوْ نَشَاءُ لَطَمَسْنَا عَلَى أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّى يُبْصِرُونَ/ و اگر بخواهيم، هرآينه فروغ از ديدگانشان مى گيريم تا در راه [كج] بر هم پيشى جويند؛ ولى [راه راست را] از كجا میتوانند ببينند؟ ↩︎
- مدخل مؤمن به نور خدا میبیند را در اینجا ببینید. ↩︎
- اشاره به بخشی از فراز چهل و هفتم دعای جوشن کبیر: يَا نُوراً فَوْقَ كُلِّ نُورٍ. ↩︎
- اشاره به آیهٔ ۸ سورهٔ انسان: وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا/ و به [پاس] دوستى [خدا] بينوا و يتيم و اسير را خوراک میدادند. ↩︎
- اشاره به این بیت از حافظ در دیوان او: عشقت رسد به فریاد، ار خود بهسانِ حافظ/ قرآن ز بَر بخوانی، در چاردَه روایت. ↩︎
- اشاره به آیهٔ ۶۲ سورهٔ یونس (و آیاتی با مضمون مشابه): أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ/ آگاه باشيد كه بر دوستان خدا نه بيمى است و نه آنان اندوهگين میشوند. ↩︎
- اشاره به این عبارتِ دعایی که در پایان هر یک از فرازهای صدگانهٔ دعای جوشن کبیر خوانده میشود: سُبْحانَكَ يَا لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ، خَلِّصْنا مِنَ النَّارِ يَا رَبِّ!/ منزّهی تو ای که معبودی جز تو نیست، فریادرس فریادرس، ما را از آتش بِرَهان ای پروردگار! ↩︎